هستی گلِ باباهستی گلِ بابا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

هستی گل مامانی و بابایی

تاریخچه وبلاگ

    میدونی عشقم من یه رقیبت سرسخت عشقی دارم. بارها و بارها به این عاشق و معشوق حسادت کردم ولی ..  هی....!! چاره ای ندارم از قدیم ندیما گفتن :«دختر عزیز باباس» بله رقیب من کسی نیس جز ((بابا)) در طول روز به پرسشهای مکرر سرکار خانم جواب میدم که : مامان بابایی کجاس ؟ من : سرکاره عزیزم.  هستی : چرا رفته سرکار؟ من : واسه اینکه پول بیاره !!   هستی : آخه من میخامش !!     من : خلاصه ... و وقتی بابا میاد از شوق و عشقی که تو نگاهش موج میزنه حسابی حسودیم میشه و البته بین خودمون باشه ها ااااا به خودم می بالم که دختری دارم که باباش عاشقشه و دختر هم ..... داستان انتخاب ا...
20 مهر 1392