هستی گلِ باباهستی گلِ بابا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

هستی گل مامانی و بابایی

تاریخچه وبلاگ

1392/7/20 2:12
نویسنده : مامانی
242 بازدید
اشتراک گذاری

 

niniweblog.com

 

میدونی عشقم من یه رقیبت سرسخت عشقی دارم. بارها و بارها به این عاشق و معشوق حسادت کردم ولی ..  هی....!! چاره ای ندارم از قدیم ندیما گفتن :«دختر عزیز باباس» بله رقیب من کسی نیس جز ((بابا))

در طول روز به پرسشهای مکرر سرکار خانم جواب میدم که : مامان بابایی کجاس ؟ من : سرکاره عزیزم.  هستی : چرا رفته سرکار؟ من : واسه اینکه پول بیاره !!   هستی : آخه من میخامش !!     من : عصبانی

خلاصه ... و وقتی بابا میاد از شوق و عشقی که تو نگاهش موج میزنه حسابی حسودیم میشه و البته بین خودمون باشه ها ااااا به خودم می بالم که دختری دارم که باباش عاشقشه و دختر هم .....

داستان انتخاب اسم وبلاگ هم برمی گرده به یکسالگی سرکار خانم. زمانی که تازه تلفظ کلمه هارو یاد می گرفتی. بابا می پرسید : هستی گله ؟.... و صدایی رسا که اصلا بهش نمی اومد یک ساله باشه جواب می داد: بابا !! بابایی : عسل گله ؟.... صدا : بابا ....

این بود که ترانه : (هستی گله .... بابا . عسل گله .... بابا ) ساخته شد و هنوزم که هنوزه بر و بچ می خوننش!!!

نی نی گلم

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

دایی مرتضی
1 آبان 92 9:56
سلام هستی جون عکساتو دیدم خیلی خوشگل بودن از مامان و باباتم ممنون که وبلاگ قشنگی واست درست کردند. هستی گل باباش