شاهزاده خانم !
خانم کوچولوی من که یکم بزرگ شدههههههه
این روزها حرفهایی ازت میشنوم که باعث میشه بی اختیار زمزمه کنم : دخترم بزرگ شده!!
بله در آستانه 5 سالگیت به وضوح شاهد رشد عقل و قوه تشخیصت هستم. زمانی که مثل یه آدم بزرگ اعلام نظر می کنی: مامان به نظرم کار اون بچه اصلن خوب نبود. نظرت چیه؟؟
و من یک لحظه فراموش می کنم که کسی که منو مخاطب قرار داده یه بچه 4/5 ساله س!!
چند وقت پیش میگفتی مامان من بزرگ میشم خانوم میشم؟ (خانم یعنی زنی که صاحب همسر و بچه س) گفتم خب اره. بعد گفتی : میخام زیاد بچه داشته باشم!! گفتم : عالیه!! بعد رفتی تو فکر و گفتی ولی نمیخام شما و بابا پیر بشین. دوست ندارمممم و بعد اینجوری !! خندم گرفته بود... خب مجبور نبودی به آینده ی به این دور و درازی فکر کنی....!!
عاشق دامن های بلند هستی که یکم روی زمین کشیده بشه. زمانی که دیدم هیچکدوم از لباسهات و حتی لباسهایی که تو بازار هستن راضیت نمی کنن پارچه خریدم و از خواهرم خواستم برات یه دامن بدوزه که (( تو زمین باشه )) یعنی اونقد بلند باشه که رو زمین کشیده بشه.... هی وای من روزهایی رو میگذرونم ... صبح که از خواب پامیشم میبینم که شاهزاده خانم دامن رو پوشیدی و مشغوله برگزاری جشن عروسی و تولد هستی ... بنازم به این اراده قوی . خداروشکر هرروز توی خونه ما تولد و عروسیههههه ....