هستی گلِ باباهستی گلِ بابا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

هستی گل مامانی و بابایی

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

1393/3/13 23:36
نویسنده : مامانی
228 بازدید
اشتراک گذاری

گل قشنگم سلاممممممم

تقریبا دوماهی هس ک نیومدم آپ کنم.... عزیز دلم

یکم حوصله نداشتم یکمم وقت !!

الآن که واست مینویسم شب تعطیلات 14 خرداده که یکم وقت پیدا کردم بیام . عزیزم این روزها تقریبا همه دنبال یه مسافرت کوچولو هستن ولی ما ب خاطر درسهامون گرفتاریم این درحالیه که من خیلی دلم سفر میخاد ولی خب همیشه همه چی طبق خواسته آدم پیش نمیره.

خانم کوچولوی من دوماهی هس که به مهد کودک میری و این موضوع هم پیامد های خوب داره و هزار البته مشکلاتی هم داره.............

از خواصش باید بگم که  به هرحال وارد جامعه میشی و میفهمی که مامان و بابا همیشه نمی تونن مواظبت باشن و خودت باید یه جورایی مواظب خودت باشی و از پس مشکلات بر بیای و دیگر اینکه  خب یادمیگیری کارهای شخصی ت رو خودت انجام بدی...... مثلا غذا خوردن و.....

و از مضراتش هم خب.... مادره و احساسات و عواطف ... راستش سه چهارساعت دورموندن یکم سخته بعدشم شما از وقتی به مهد میری یکم پرخاشگر و لجباز تر شدی......

خب حالا واست یه شعر میذارم بعدشم یه سری عکس

امیدوارم در آینده ای نزدیک که میبینی شون لذت ببری عزیزم

پس از سفرهاي بسیار
و عبور از فراز و فرود امواج این دریاي توفانخیز ،
بر آنم
که در کنار تو لنگر افکنم
بادبان برچینم
پارو وانهم
سکان رها کنم
به خلوت لنگرگاهت در آیم
و در کنارت پهلو گیرم
آغوشت را باز یابم :
استواري زمین را زیر پاي خویش

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)