امروز روز مامان نبود
سلام گل مامانی امروز تو باشگاه سفال کار کردین. قراره فردا هم بقیه اش انجام بشه نمی دونم حوصله ام بگیره ببرمت یا نه یکم واسه رفت و آمد اذیت میشیم . فکر می کردم امروز بهترین روز زندگیم تو تقویم بشه ولی...... قسمت من نبود. الآن که دوساعته خوابیدی داشتم با صورت معصومت درددل می کردم..... ..... موقع نماز وقتی میای پیشم می ایستی و میگی مامان منم میخوام نماز بخونم ... منم میگم بیا گلم ولی یادت باشه واسه مامان دعا کنی هااااا. میگی باشه! فکر کنم این دعاهای تو آخرش منو نجات بده. بعد دوتا دستای کوچولوت رو میگیری سمت آسمون میگی "خدایا به مامانم سلام کنم!" (فکر کنم مثلامنظورت اینه که خدایا به مامانم سلامتی بده!)...
نویسنده :
مامانی
22:43