عروسی
عروسی انگار همه دخترپسرای فامیل تصمیم گرفتن تو این روزا عروسی هاشون رو برگزار کنن !! تو طول یک هفته دوتا عروسی میریم!! خدارو صدهزار مرتبه شکر که همیشه خوشی و خبرای خوبه... شمام ک قربونت برم عاشق عروسی و جشن و اینچیزایی البته زیادم ازین بابت خوشحال نیستم دوس ندارم زیادی غرق این چیزا باشی همه چی اندازه ش خوبه نه افراط باشه نه تفریط . دوهفته پیش عروسی خاله م بود هفته پیش هم عروسی نوه عموم و این جمعه هم عروسی پسر داییم .... جمعه بعد عروسیه دختردایی مامان جون...... برو تا آخر......
این عکسا مربوط ب عروسی نوه ی عموم اکرم جونه
ماشالله خانومی شدی واس خودت.
با هلیا جون دوست شده بودی و بهتون گفتم گلها رو باهم بگیرین بعد ژست بدین!! هردوتاتون حرفه ای بودین تو عکاسی 
فرداش هوس نقاشی کردی و گفتی مامان تخته م رو بده نقاشی بکشم. منم آوردم این باغ خوشگل رو کشیدی. تقریبا اولین باریه که بدون اینکه سوالی بپرسی یا کمک بخوای نقاشی کشیدی اونم به این قشنگی..... ذوق کردم وقتی دیدم نقاشی ت رو. خیلی خوب کشیدی مامانی.... میدونی چیه من عاشق اون گیلاسایی هستم ک روی درخت کشیدی!!!! همچین دلم میخواد بچینم و بخورمشون. خوشحال شدم ک روحیه ت رو اینطور دیدم عزیزه دلم.......
گفتم هستی ... بسه دیگه مامانی اونجا چی میکشی همش؟ گفتی آخه چمنهاش یکم گـِلیه !!! 
چون آب دادن به چمنها ؛ خیس شدن 
به خاطر همین یکم بیشتر خط خطی کردی !!! بلخره چمنهای گِلی خب باید یکم بیشتر روش کار بشه که خودشو نشون بده دیگه !!!!! 
آآخخخ مامانی دلم تنگه . خیلی زیاد...... فدات بشه مامانی..... الان ک اینارو واست می نویسم ساعت دیگه 3 نیمه شب شده. هراز گاهی میام یه نگاهی به صورتت میندازم و وقتی دست میکشم رو صورتت تو خواب لبخند میزنی یعنی با روحت منو میبینی ..... وای نمی دونی چ حالی میشم..... خدا ان شالله شما و همه بچه هارو حفظ کنه. صالح و سالم بمونین همیشه. این دعای همه مادراس و البته دعای یه مادر از ته قلبش اونم تو دل نیمه های شب 
